شخصی

دل نوشته و داستان

دل نوشته و داستان

دوست داشتم جای برادرت بودم

سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۷ ب.ظ


پسرک جلوی خانومی را میگیرد و با التماس میگوید :

خانم ! تو رو خدا یه شاخه گل بخرید زن در حالی که گل را از دستش میگرفت

نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد , چه کفش های قشنگی دارید 

زن لبخندی زد و گفت:برادرم برایم خریده است دوست داشتی جای من بودی؟؟

پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت : نه ولی دوست داشتم جای برادرت بودم !

... تا من هم برای خواهرم کفش می خریدم…

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۲
فاطمه خان حسین پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی